جنگ قادسیه
| |||||||||
جنگندگان: | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
مسلمانان | دولت ساسانی | ||||||||
فرماندهان: | |||||||||
سعد بن ابی وقاص | رستم فرخزاد |
جَنگ قادسیه یا فتح قادسیه جنگی میان سپاهی از مسلمانان به فرماندهی سعد بن ابیوقاص و سپاهی از دولت ساسانی به فرماندهی رستم فرخزاد در قادسیه (منطقهای در ۱۵ فرسخی کوفه). این جنگ در سال ۱۴ قمری رخ داد و به تجزیه دولت ساسانی انجامید و مقدمات نابودی سلسله ساسانی را فراهم ساخت. این جنگ چهار روز طول کشید. درباره شمار سربازان دو طرف جنگ، اختلافات فراوانی در منابع تاریخی دیده میشود که بین ۲۰ هزار نفر تا ۱۲۰ هزار نفر نوسان دارد. عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمانان، در ابتدا خود را فرمانده جنگ قادسیه خواند؛ اما در پی توصیه امام علی(ع) در مدینه ماند.
اطلاعات کلی
جنگ قادسیه که به اعتبار پیروزی مسلمانان در آن، فتح قادسیه خوانده میشود، میان سپاه مسلمانان و دولت ساسانی، از هفتم تا دهم رمضان ۱۴ هجری روی داد. فرماندهی مسلمانان در این جنگ را سعد بن ابی وقاص و فرماندهی سپاه ساسانی را رستم فرخزاد بر عهده داشت. قادسیه، محل این جنگ، در ۱۵ فرسخی کوفه بوده است.
فرماندهی خلیفه و مخالفت امام علی(ع)
عمر بن خطاب، خلیفه دوم مسلمانان، در ابتدا تصمیم داشت فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده بگیرد. اما امام علی(ع) با این عمل مخالفت کرده و چنین استدلال کرد: «... خود به جبهه جنگ نرو، زیرا اگر از اینجا بیرون بروی، عرب از همه طرف پیمان با تو را میشکنند، تا جایی که حفظ مرزهایی که پشت سر گذاشتهای برای تو از رفتن به کارزار مهمتر شود. (همچنین) اگر عجم ها(ایرانیها) فردا تو را ببینند میگویند این ریشه عرب است، اگر آن را قطع کنید آسوده میشوید، و این اندیشه باعث میشود که آنها در جنگ با تو و طمع در از بین بردنت حریصتر و سرسختتر شوند».
برخی از تاریخنگاران، توصیه به ماندن عمر در مدینه را از عبدالرحمن بن عوف دانستهاند. برخی نقل کردهاند که خلیفه در ابتدا فرماندهی سپاه را به امام علی(ع) پیشنهاد داد و ایشان از پذیرش این مسئولیت امتناع کرد. در هر صورت سعد بن ابی وقاص به فرماندهی سپاه مسلمانان منصوب شد.
پیش از نبرد
یزدگرد، پادشاه جوان ایران، رستم فرخزاد را فرمانده سپاه کرد و خواهان جنگ با اعراب شد. برخی از منابع، رستم را ارمنی دانستهاند. رستم معتقد بود همه سپاه به یکباره به جنگ نرود بلکه سپاهیان گروه گروه به جنگ بیایند اما یزدگرد این را نپسندید.
زرین کوب محقق معاصر، بیاعتقاد بودن رستم در شروع جنگ را چنین توصیف میکند: «رستم جنگ با اعراب را بیفائده و شاید موجب خطر میدید. او گمان میکرد اعراب از گرسنگی و تنگی و بیبرگی خود ناچار باز خواهند گشت. اندیشه داشت که اگر جنگ روی دهد و کار به مراد بر نیاید ضعف و پریشانی ملک آشکار خواهد شد».
چهرههای مشهور
بسیاری از صحابه از جمله بیش از هفتاد تن از حاضران در جنگ بدر، سیصد تن از حاضران در فتح مکه، و هفتصد تن از فرزندان صحابه پیامبر، در جنگ قادسیه شرکت کردند. با وجود همه اینها هیچ یک از صحابه معروف همچون افرادی که بعدها در شورای شش نفره تعیین خلافت قرار گرفتند و یا صحابه عشره مبشره که مورد اعتقاد اهل سنت است، جز خود «سعد بن ابیوقاص» در این نبرد حضور نداشتند. بنابر این با وجود صحابه و قبائل مختلف در این نبرد، هیچ یک از چهرههای طراز اول اسلام در نبرد قادسیه حضور نداشتهاند.
تعداد سپاهیان
درباره شمار سربازان دو طرف جنگ، اختلافات فراوانی در منابع تاریخی وجود دارد. برخی مورخان معاصر از جمله ریچارد فرای و برتولد اشپولر معتقدند بزرگنماییهایی در گزارش تعداد سربازان صورت گرفته است. به اعتقاد ریچارد فرای، گزارشهای مبنی بر دو برابر بودن سپاه ایران و تصور جنگ نابرابر میان سپاه اسلام و سپاه ایران، نادرست است و تعداد سربازان هر کدام از دو طرف جنگ، حداکثر ۲۵ هزار تن بوده است.
گفتگوها
خلیفه دوم به سعد دستور داده بود که فرستادههایی را به سمت سپاه دشمن فرستاده و آنها را دعوت کند که البته خلیفه این دعوت کردن را توهین و سرزنش برای سپاه دشمن میدانست.
در طرف مقابل، رستم نیز خواهان دانستن انگیزه اعراب بود و از آنها خواست که فرستادگانی را برایش بفرستند تا بتوانند گفتگو کنند.
در نهایت افرادی از سپاه مسلمانان برای گفتگو به نزد رستم رفتند و منابع تاریخی برخی از این گفتگوها را نقل کردهاند:
- مغیره بن شعبه به نزد رستم فرخزاد رفت. رستم: خداوند سلطنت ما را بزرگ کرد، ما را بزرگ امتها قرار داد و اهل زمین را در مقابل ما ذلیل کرد. در نگاه ما بر روی زمین کوچکتر از شما وجود نداشت... چه شده به سمت سرزمین ما حمله کردید؟ اگر این از روی قحطی است؛ ما به شما کمک کرده و یاری میرسانیم، پس به سمت دیار خود برگردید.
مغیره: آنچه در مورد سلطنت، رفاه، قدرتتان بر امتهای دیگر و شأن و جایگاه رفیعتان گفتید را اطلاع داریم. حال از الان خود به تو خبر میدهم. ما زندگی بدی داشتیم؛ قوی ما ضعیف را نابود میکرد، فرزندان خود را میکشتیم و بتها را میپرستیدیم. در این حال خداوند پیامبری را برای ما مبعوث کرد. او ما را به توحید و عمل به کتاب خداوند دعوت کرد و ما نیز ایمان آورده و او را تصدیق کردیم. او به ما دستور داد مردم را به آنچه خداوند دستور داده دعوت کنیم. اگر دیگران پذیرفتند، برای آنها همان چیزی است که برای ما نیز وجود دارد و اگر ابا کند از او جزیه میخواهیم و اگر از این نیز اباء کرد با او میجنگیم. با شما نیز چنین برخورد میکنیم.
- ربعی بن عامر به نزد رستم آمده و چنین گفت: خداوند ما را مسئول کرد تا دیگران را از عبادت بندهها به سمت عبادت خداوند دعوت کنیم و از سختی دنیا به آرامش آن و از ظلم ادیان به عدالت اسلام. پس ما را مسئول دعوت به دینش کرد. هر آنکس که دعوت ما را قبول کند، ما نیز از او قبول کرده و رهایش میکنیم ولی آنکه نپذیرد، با او خواهیم جنگید تا وعده الهی محقق گردد. گفتند: وعده الهی چیست؟ ربعی گفت: بهشت، پاداش کسی است که در جنگ با غیر مسلمانان کشته شود و پیروزی نیز برای کسی است که باقی میماند.
نبرد
پس از گذشت حدود چهار ماه، دو سپاه تصمیم به جنگ گرفتند. سعد به جهت مریضی که داشت در میدان حاضر نشد و از دور سپاه را فرماندهی میکرد و خالد بن عرفطه را در میدان به عنوان نماینده خود قرار داد. جنگ قادسیه چهار روز طول کشید. این چهار روز هر یک به نامی ویژه مشخص شده: ارماث، اغواث، عماس، (لیلة الهریر) قادسیه. در روز چهارم که باد سهمگینی نیز علیه سپاه ایرانیان میوزید، رستم فرمانده سپاه ایران کشته شد و سپاه ایران شکست خورد.
نتایج
نبرد قادسیه از این جهت اهمیت بسیار زیادی دارد که آغازی برای فتح ایران توسط مسلمانان و پایان یکی از بزرگترین حکومتهای ایرانی به لحاظ نظامی و سیاسی و همچنین آغازِ افول قدرت دین زردشتی بوده است.
نبرد قادسیه با پیروزی مسلمانان و شکست ایرانیها پایان یافت. اما جزییات آن همیشه مورد نقد و نظر بوده است. بسیاری از محققان و غیر محققان عربی و فارسی با رویکردی جانبدارانه به این مسئله نگاه کردهاند و حتی مورخان قدیم که عموما عربزبان بودهاند نیز اغراقهای بسیاری در آن آوردهاند.
پس از جنگ قادسیه و پیروزی مسلمانان، دولت ساسانی تجزیه شد، اما به طور کامل نابود نگردید. با این حال، تاریخنگاران معتقدند جنگ ذوقار که پیش از جنگ قادسیه بود و جنگ نهاوند که پس از آن بود، دولت ساسانی را به طور کامل از میان بردند و تاریخ ایران را به دوران پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم کردند.
در این جنگ، پرچم ایران که درفش کاویانی خوانده میشد و حاوی جواهرات فراوانی بود، به دست مسلمانان افتاد.
قادسیه صدام
صدام حسین خود را سردار قادسیه نامید و جنگ عراق و ایران را نیز نبرد قادسیه خواند.
پانویس
- ↑ اصحابی دامغانی، تاریخ انتشار تشیع در ایران، ۱۳۵۰ش، ص۳۴-۳۵.
- ↑ یاقوت حموی، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۴۱.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۳۲.
- ↑ یاقوت حموی، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۴۱.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه۱۴۶، ص۲۰۳.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۸۱.
- ↑ احمد عادل کمال، القادسیة، ص۱۵.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۹۵.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۸.
- ↑ زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۱۳۶۸ش، ص۳۱۹.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۲۸.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۲۵.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۸.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۴۶۳.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۹-۴۰.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۲۱.
- ↑ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۷۶.
- ↑ جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۶
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۴.
- ↑ احمد عادل کمال، القادسیة، ص۲۴۳.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: زرین کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۱۳۶۸ش،ص۳۲۰.
- ↑ محمودآبادی، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، ص۳۲.
- ↑ سایکس، تاریخ ایران، ۱۳۸۰ش، ص۶۸۸.
- ↑
- ↑ برخی مورخان بر این باورند که این مشاوره دادن امام علی (ع) مربوط به جنگ نهاوند بوده كه شهرى است نزديك همدان، وقتی که يزدگرد پادشاه ايران لشگر بیشمارى در شهر نهاوند به سپهسالارى فيروزان، گرد آورد تا با مسلمانان وارد جنگ بشود، عمّار ياسر كه در آن وقت حاكم كوفه بود چون آگاهى يافت نامهاى بهعمر(حاکم وقت) نوشت و او را با خبر ساخت، عمر اصحاب را گرد آورده براى رفتن خود به اين كارزار مشورت نمود، هر كس رأى و انديشه خويش را اظهار مىداشت ...امير المؤمنين عليه السّلام فرمود صلاح نيست از مدينه حركت كنى، چون اين شهر مركز مملكت و پايتخت اسلام است، و نيز صلاح نيست كه لشگر از شام بخواهى، چون شهرى كه به سختى به تصرّف در آمده سزاوار نيست از لشگر تهى ماند... عمر گفت يا علىّ پس دستور چيست؟ فرمود رأى اين است كه تو در مدينه بمانی و مرد دليرى را امير لشگر اسلام نموده به جنگ ايرانیها بفرستى و اگر هم مغلوب شده و شكست بخورند تو در جاى خود مانده دوباره لشگر آماده مىسازى و براى سردارى لشگر اسلام نعمان ابن مقرن لياقت دارد،عمر اين رأى را اختيار نموده و در نهایت فتح نصيب مسلمانان شد و اين جنگ را مسلمين فتح الفتوح ناميدند. شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ج۹، ص۱۰۰-۱۰۱، ناشر کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی و نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه ۱۴۶ وتاریخ طبری ج۳، ص۲۱۴ و ۲۱۹
- ↑ Richard Nelson Fryeشرق شناس وایران شناس امریکایی ۱۹۲۰-۲۰۱۴م.
- ↑ به آلمانی: Bertold Spuler شرق شناس آلمانی۱۹۱۱-۱۹۹۰م.
- ↑ وقعه ٔ اول از جنگهای قادسیه را که میان مسلمانان و ایرانیان روی داد، یوم ارماث گویند ووقعه ٔ دوم آن را اغواث و وقعه ٔ سوم آن را عماس گویند و وقعه ٔ چهارم آن را که مسلمانان در آن پیروز شدند، یوم قادسیه گویند ولی معلوم نیست این کلمات اسامی موضعهایی است یا از رمث و غمس و عمس مأخوذ است. لغت نامه دهخدا ،ذیل اغواث
منابع
- ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق.
- ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق: عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر،دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- اصحابی دامغانی، محمد، تاریخ انتشار تشیع در ایران، قم، چاپخانه پیروز، ۱۳۵۰ش.
- جعفریان، رسول، تاریخ خلفاء، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰ش.
- دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
-
- سایکس، سر پرسی مولزورث، تاریخ ایران، ترجمه فخرداعی گیلانی، تهران، افسون، ۱۳۸۰ش.
- شریف رضی، نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸ش.
- طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- محمودآبادی، اصغر، «تاریخنگاران و رویداد قادسیه»، در مجله تاریخ اسلام، ش۳۰۷، پاییز ۱۳۸۰ش.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ترجمه پروین گنابادی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳ش.